بازدید امروز: 218
بازدید دیروز: 522
کل بازدیدها: 2237218 خرداد 91 - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

 راهکار هایی برای دوست داشتن مردان بدقلق

مطالعه این مقاله کمک شایانی به رفع مشکلات و موانع ارتباطی موجود میان شما و افراد بدقلق خواهد کرد، به شرط آن که راهکارها و توصیه های آن را بارها تکرار کنید و در نیمه راه خسته یا دلزده نشوید.

تصور معنای واژه «مرد بدقلق» کار سختی نیست. همه ما کسانی را می شناسیم که کنار آنها بودن و تحمل رفتارشان به هیچ وجه آسان نیست.


حال اگر این افراد در زمره همکاران و دوستان ما باشند و برخورد ما با آنها در زمانی کوتاه و محدود انجام بگیرد، چندان مشکل ساز و غیرقابل تحمل نیست.

 قضیه از جایی بغرنج می شود که این افراد همسر یا شریک زندگی ما باشند یا راهی به قلب ما باز کنند. آن وقت است که بدون خواندن این مقاله و استفاده از راهکارهای توصیه شده اش، بعید به نظر می رسد بتوانید رابطه تان را مدتی طولانی و به شکلی مسالمت آمیز حفظ کنید!

مطالعه این مقاله کمک شایانی به رفع مشکلات و موانع ارتباطی موجود میان شما و افراد بدقلق خواهد کرد، به شرط آن که راهکارها و توصیه های آن را بارها تکرار کنید و در نیمه راه خسته یا دلزده نشوید.


توجه داشته باشید که به هر حال دوست داشتن آدم های بدقلق، مسوولیت پذیری، همدلی، بلوغ عاطفی و انعطاف پذیری فراوانی می طلبد؛ پس چنانچه در خود چنین صفاتی را نمی بینید بهتر است قبل از به کار بستن این توصیه ها در انتخاب خود تجدیدنظر کنید.


 اما اگر عزمتان را جزم کرده اید که راهی به قلب مرد بدقلقتان باز کنید، به شمار مژده می دهیم که پس از به کار بردن این راهکارها جایزه عاطفی شگفت انگیزی نصیب شما خواهد شد.

توصیه اول:

اجازه ندهید بدقلقی و رفتار تحریک آمیز مرد بدقلق شما، شما را هم بدقلق کند. توجه داشته باشید که رفتار دفاعی و بدخلقی و بدقلقی می تواند واگیردار باشد، پس نه به موضع دفاعی پناه ببرید و نه اعلام جنگ و آشوب کنید. فقط نفس عمیقی بکشید و اقتدار و تحمل خود را از دست ندهید.

توصیه دوم:

هیچ وقت فراموش نکنید که احترام گذاشتن به مرزهای آدم های بدقلق، آنها را از پرخاش بازمی دارد. پس به شدت مراقب مرزهای مردهای بدقلق باشید.

توصیه سوم:

حتی در خوشایندترین مواقع نیز از یاد نبرید که آدم های بدقلق نیز روزی روحیه ای مثل انسان های دیگر داشته اند و به دلیل تجربه های بد –ترس ها و روابط شکست خورده– به شخصیت های امروزی تبدیل شده اند. پس در رفتاری که با آنها پیش می گیرید همواره جانب ملاطفت و مهربانی را رعایت کنید.

 

مراجعه به ادامه مطلب

توصیه چهارم:

دقت کنید که چه موضوعاتی مرد بدقلق شما را خوشحال می کند. این موضوعات همان راه هایی هستند که با کمی توجه و تدبیر می توانید مسیر دستیابی به موفقیت را برای شما هموار کنند. برعکس، بسیار دقت کنید که مرد بدقلق شما از چه کارها و رفتارهایی بیزار است و تا می توانید از این اعمال و رفتار پرهیز کنید تا مرد بدقلق شما وارد لاک دفاعی نشود.

توصیه پنجم:

همواره به خاطر داشته باشید هیچ چیز مرد بدقلق را زودتر از این خلع سلاح نمی کند که نشان دهید برایش اهمیت قایلید. بنابراین توجه به نیازهای مردان بدقلق و برآوردن آنها نیمی از پیروزی است.

توصیه ششم:

تا وقتی مرد بدقلق شما آرام نشده یا شما نیرو و توان روانی و تحمل موردنیاز برای برخورد آرام را پیدا نکرده اید، فاصله ایمن را با او حفظ کنید.

توصیه هفتم:

زنانی که شوهران بدقلق دارند، باید همواره از افراد بدقلق دیگر (دوست یا همکار) دوری کنند تا بتوانند انرژی خود را برای رویارویی با همسر بدقلق خود ذخیره کنند.

توصیه هشتم:

هیچ چیز مانند مهربانی مرد بدقلق را آرام نمی کند. مهربانی و به کاربردن کلمات مهرآمیز و رفتاری دوستانه و محبتی سخاوتمندانه، حتی بدقلق ترین مردها را هم ناگهان آرام کرده و تهاجم رفتاری شان را خنثی می کند.

توصیه نهم:

تحمل مرد بدقلق صبر و شکیبایی فراوانی می طلبد. اما کنارآمدن با مرد بدقلق به جز شکیبایی نامحدود، به قدرت درک فراوان هم نیاز دارد. زنی از این معرکه پیروز بیرون می آید که در برابر وسوسه خشمگین شدن مقاومت و در مواجهه با هر تنگنایی، پیش از هر چیز راهی برای شکیبایی، تفاهم و همدلی بیشتر پیدا کند.

توصیه دهم:

زنان نازک نارنجی و حساس نمی توانند هیچ مرد بدقلقی را تحمل کنند، مگر آن که پوستشان را کلفت کنند و خونسرد باشند.

توصیه یازدهم:

نگرانی ها، تشویش ها و رفتارهای لجبازانه و قهرآلودی که شما با خود به میدان درگیری با مرد بدقلق می آوردی، در پیش نرفتن اوضاع به میل شما دو نفر تاثیر بسزا و نقشی تعیین کننده خواهد داشت.


 به یاد داشته باشید که روابط و رفتار متقابل میان شما و مرد بدقلق خیابانی دوطرفه است که در آن، هر عملی، بازتاب و عکس العملی در پی خواهد داشت؛


 پس تا می توانید درخصوص آنچه می گویید یا انجام می دهید محتاط و دقیق باشید. به خاطر داشته باشید که رفتارها و واکنش های بدون اندیشه، شما را از دستیابی به بهترین نتیجه ها محروم خواهد کرد.

توصیه دوازدهم:

با افراد بدقلق یکی به دو نکنید. به جای بحث و مجادله، لحظه ای درنگ و سکوت کنید و به جای آشوب به پا کردن، منتظر آرام شدن اوضاع باشید.

توصیه سیزدهم:

اجازه دهید مرد بدقلق شما مثل هر آدم دیگری درددل کند و حرف های دلش را بزند. حتی او را تشویق کنید دغدغه هایش را بیرون بریزد و از غصه ها و نگرانی ها و ترس هایش با شما حرف بزند. همین اقدام، نخستین گام برای ایجاد تغییر است.

توصیه چهاردهم:

به احساسات مرد بدقلق بیشتر از مشکلات او توجه کنید. متاسفانه بیشتر اوقات بسیاری از ما به جای تمرکز بر انگیزه های رفتاری، بر خود رفتار تمرکز می کنیم. این اشتباهی بس خطرناک است چراکه درواقع انگیزه ها، رفتارها را می سازند.


در مواجهه با افراد بدقلق هم، نخست باید انگیزه آنها را از رفتاری که نشان می دهند بررسی کنید. موضع افراد بدقلق همواره بر پایه واکنش های احساسی است. اگر این احساسات را خنثی کنید، واکنش ها نیز خود به خود خنثی می شوند.

توصیه پانزدهم:

یکی از بهترین راه هایی که سبب می شود مرد بدقلق از بدقلقی دست بردارد این است که او را از قابل اعتماد بودن خود مطمئن سازید. اگر افراد بدقلق درک کنند که کنار شما در امان هستند، رفتاری متفاوت در پیش می گیرند.

توصیه شانزدهم:

به جای حدس زدن علت ناراحتی مرد بدقلق، موضوع را از خود او بپرسید. حوصله کنید و اجازه دهید وی همه چیز را توضیح دهد. از لا به لای توضیحات او نکات سودمند بسیاری را خواهید فهمید.

توصیه هفدهم:

هیچ چیز افراد بدقلق را سریع تر و زودتر از این بر ما نمی شوراند که آنها را نکوهش کنیم. ملامت هر فرصتی را برای تفاهم و سازگاری از بین می برد. بنابراین در مواجهه با افراد بدقلق به ویژه مردان، از ملامت بپرهیزید و به جای آن تنها درباره احساس خودتان حرف بزنید.

توصیه هجدهم:

هرگز سخن یک مرد بدقلق را قطع نکنید. معنای قطع کردن سخن طرف گفت و گو این است که آنچه شما می خواهید بگویید اهمیت بیشتری دارد. هوشیار باشید که این کار وقتی پای یک مرد بدقلق در میان باشد، بسیار خطرناک است.

توصیه نوزدهم:

برای حل مشکلات پیش آمده بر هیچ راه حلی پافشاری نکنید، بلکه برای رسیدن به راه حل با یکدیگر همکاری کنید. این کار نیازمند گفت و گو در محیطی صمیمانه و آرامش بخش است.


 در چنین مواقعی، ابتدا موضوع مطرح شده را از دیگر مسایل جدا و همه واکنش های احساسی را از آن دور کنید، سپس اصل مساله را مطرح کنید و به دنبال راهکار بگردید.

در چنین مواقعی از متهم کردن، فریاد کشیدن، زبان بازی، سفسطه گری، دست انداختن، سرافکنده کردن، مچ گیری، متلک گویی یا هرگونه به بن بست کشیدن موضوع خودداری کنید.

توصیه بیستم:

زمان حرف زدن خود را با دقت انتخاب کنید. بسیار مهم است که بدانید در فضای آشوب زده درگیری، امکان گفت و گوی منطقی وجود ندارد.

توصیه بیست و یکم:

هوشیار باشید. افراد بدقلق باتوجه به ویژگی های دفاعی خودشان انتظار دارند شما هم به انکارهای دفاعی و تهمت های غیرمنطقی متوسل شوید. احتیاط کنید تا وارد این بازی آنها نشوید. آرام باشید و برای شفاف سازی مشکل تلاش کنید.

توصیه بیست و دوم:

برای فراغت خود برنامه ای تهیه ببینید و در طی آن، انرژی خود را برای رو به رو شدن با مرد بدقلق بازیابی کنید.

توصیه بیست و سوم:

شوخ طبعی خود را حفظ کنید و اگر حس می کنید مشاجره ای در حال پا گرفتن است، به جای کلمات تند و زننده، مسیر بحث را به چیزهای خنده دار و سرگرم کننده منحرف کنید. به خاطر داشته باشید که فریاد نشانه کامل ترس است اما خنده، سرشار از اعتماد به نفس، اطمینان و نیروی حیات و سرزندگی است.

توصیه بیست و چهارم:

اگر حال مناسبی ندارید یا احساس می کنید تحمل و انرژی کافی برای رویارویی با مرد بدقلقتان را ندارید، بهتر است گفت و گو را به زمان دیگری موکول کنید. در این مواقع به جای برخورد شتاب زده، زمانی را برای گفت و گو در نظر بگیرید که هر دو آمادگی صحبت کردن را داشته باشید.

توصیه بیست و پنجم:

به خاطر داشته باشید که همه راه حل هایی که خواندید تنها درصورتی نتیجه می دهد که شما پیگیر و با ثبات باشید. همه راه حل های روان درمانی زمان برند. پس امیدتان را از دست ندهید و پایداری کنید. گمان نکنید که در این راه تنها هستید و موفقیتی در کار نیست، چراکه درست وقتی شما در آستانه ناامیدی و تسلیم هستید، مرد بدقلق شما، شما را با شخصیت تازه خود شگفت زده خواهد کرد.


منبع:راز


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 
سوالات ارشد تا دکتری1391 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 

 در ذهن مادر شوهرتان چه می گذرد؟

برای داشتن یک رابطه خوب و بدون تنش با مادر شوهرتان، لازم است بدانید او چه احساسی دارد و در ذهنش چه می گذرد.


در زیر 13 جمله را می بینید که در ذهن خیلی از مادرشوهرها وجود دارند اما شاید هیچ وقت آنها را نشنوید.

1.من سال ها خانم خانه بوده ام و همه از من فرمان می برده اند، خیلی دردناک است که زن دیگری بیاید و نقش مرا کمرنگ کند.

2. او قبل از اینکه شوهر تو باشد، پسر من است.

3. به نظر نمی رسد اعتماد به نفس بالایی داشته باشی، چون کوچک ترین نظر مرا نوعی انتقاد از خودت می دانی، بنابراین وقتی هستی خیلی مراقب حرف زدنم هستم.

4. من هرسال روز تولدت را تبریک می کنم و برایت کادو می خرم، اما تو حتی تلفنی از من تشکر نمی کنی. امسال به خودم گفتم " دیگر بس است" اما ببین باز هم برایت کادو خریده ام. چه می شود کرد، شخصیت من همین است.

5. ما مادر ها به بچه هایمان می گوییم " من خوشبختی و شادی تو را می خواهم"، و واقعاً هم همین طور است. اما چیزی که هیچ وقت نمی گوییم این است که " من هم دوست دارم شاد باشم."

 

6. من در طول عمرم چندین خانه خریده ام و فروخته ام. چرا از من کمک و مشورت نمی خواهی؟

7. من برای کنجکاوی و سردر آوردن از کار شما به دیدنتان نمی آیم، فقط می خواهم شما را ببینم و دیداری تازه کنم.

8. اگر با پسرم حرف های خصوصی داشته باشم به خانه تان زنگ نمی زنم، با تلفن همراهش تماس می گیرم.

9. خیلی خوشحالم که به پسرم اجازه می دهی روز مادر به دیدنم بیاید. واقعاً قدردان این هستم چون می دانم راه طولانی است و هزینه ها زیاد است.

10. مادر تورقیب من است. همیشه آخر هفته ها به دیدن او می روید و همیشه او را به خانه تان دعوت می کنید. با او راحت تر هستید و ... تنها کاری که من می توانم بکنم این است که دوستتان داشته باشم و گاهی از بچه تان مراقبت کنم. امیدوارم قدر این چیزها را بدانید.

11. وقتی به خانه تان می آیم همه چیز را آماده می کنید، شام عالی، وسایل پذیرایی و ... . همه چیز آماده است. اما جای یک چیز خالی است: صمیمیت.

12. یادت باشد سن و تجربه بر جوانی و مهارت برتری دارد، پس خیلی به خودت مغرور نشو.

 

منبع:مجله برترین ها

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

 

سوالات ارشد تا دکتری1391 







نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 

اهمیت هر رنگ و کاربرد آن در محیط بر کاهش یا افزایش ادراکات افراد موثر می باشد. اگر به دنبال رنگ مناسبی برای منزل‌تان می‌گردید، این مطلب را بخوانید و بعد برای خرید رنگ اقدام نمایید.

http://www.myup.ir/images/68037311223846694622.jpg




• رنگ قرمز

این رنگ با ایجاد احساس هیجان در افراد، فعالیت امواج مغزی را تحریک کرده، ضربان قلب را زیاد و ناآرامی و بی‌قراری ایجاد می‌کند. اما به کاربردن مشتقات معتدل‌تر این رنگ مانند سرخابی و صورتی گرم، باعث آرامش عضلات و رفع گرفتگی و خستگی در افراد می‌شود. حتی به کارگیری رنگ قرمز به صورت نقطه‌ای یا به مقدار محدود در محیط، خستگی در افراد را از بین می‌برد.

• رنگ آبی

این رنگ ضربان قلب و فشار خون را کاهش می‌دهد و باعث آرامش، قدرت و سلامتی در افراد می‌شود. استفاده از رنگ آبی در اتاق خواب‌ها، به‌خصوص اتاق کودکان و مطب‌های پزشکان بسیار مناسب است.

• رنگ نارنجی

نارنجی، رنگی صمیمی و گرم است و استفاده از آن به مقدار کم در محیط می‌تواند باعث رفع خستگی در افراد شود. این رنگ اشتها و دستگاه هاضمه را تحریک می‌کند و برای آشپزخانه و رستوران‌ها بسیار مناسب است. اما استفاده زیاد از آن در محیط، حس بی‌قراری به‌وجود می‌آورد. همچنین از این رنگ برای اعلام کاهش سرعت در جاده‌ها و مسیرهای خروجی بهره می‌گیرند.


• رنگ زرد

استفاده کم از رنگ زرد، نشاط و شادی در افراد به‌وجود می‌آورد و تمرکز را تقویت می‌کند. اما استفاده زیاد از آن ایجاد خستگی و ترس می‌کند. در نتیجه بهتر است رنگ‌های ملایم‌تر و روشن‌تر نارنجی را به‌کار بگیرید، مانند زرد هلویی که برای رستوران‌ها مناسب است.

• رنگ سبز

سبز آرامش و سکون در افراد به‌وجود می‌آورد. اضطراب را دور می‌کند و موجب رفع تنش و گرفتگی‌های عضلانی در افراد می‌شود. در نتیجه بیشتر در بیمارستان‌ها، اتاق‌های جراحی و حتی در مکان‌های آموزشی شاهد این رنگ هستیم. البته بهتر است در محیط‌های کاری به مقدار زیاد استفاده نشود، زیرا این فضاها نیازمند هوشیاری، نشاط و آرامش است. در فضای داخلی خانه‌ها، بیشتر در اتاق خواب‌ها رنگ سبز را می‌بینیم.

• رنگ بنفش

این رنگ هیجان رنگ قرمز و آرامش رنگ آبی را با هم دارد. بنفش نمادی از عرفان و حالات معنوی است و به طور کلی طیف‌هایی از این رنگ، اثری آرام‌کننده روی قلب دارد.

ماهنامه دکوراسیون منزل

http://www.myup.ir/images/05176250639990097828.jpg


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
<> <>
 
سوالات ارشد تا دکتری1391 
<>


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 

 

 

 

  "کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما در
عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن مـی رود؛ اگـــر بر روی این
مـوضـوع کـــمی دقیق تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری
انجام خواهید داد."

وارن بافت

در حیطه شغلی نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور
پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در عرض چند ثانیه
شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعـات بـی پـایه و اســاس آنچنان
صدماتی را به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد
قـابل جـبـران نـمی بـاشند. آیا می دانید دیدگاه همکارانتان
نسبت به شما چیست؟

کی؛ من؟

آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش یابی خدمه شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیات اخلاقی شما چیزهایی میگویند؟ زبان جسمانی انسان ها، و یا تغییر در لحن صحبت کردنشان زمانی که به آنها می پیوندید تغییر می کند؟ شاید هم اصلا اینطور نباشد و تنها تصور شما مبنی بر این اصل باشد.

اگر می خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که واقعا به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی آنها را تحلیل و بررسی نمایید.

شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه های آنها آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنها را نسبت به خودتان تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکات شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می دهد.

در این قسمت 8 تصور اشتباه که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به وجود آید به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان آورده ایم.

دست به کار شوید

1- تصور می کنند شما تنبل هستید

پیش قدمی کنید
درخواست واگذاری مسئولیت های بیشتری کنید و کمی بیشتر از ساعت مقرر کاری، در محل کار خود باقی بمانید. بدون توجه به برنامه کاری شما باید خود را طوری نشان دهید که سخت کوش تر از سایرین به نظر بیایید.

کمالات خود را به نمایش بگذارید
رجز خوانی نکنید. از خودتان کمی خلاقیت به خرج دهید تا شایعات بی اساسی که پشت سر شما وجود دارند، تبدیل به تشکر و قدردانی شوند. مردم از اینکه کسی از آنها تشکر و قدردانی کند لذت می برند. می توانید چیزی شبیه به این بگویید: "از اعداد و ارقامی که در اختیار من گذاشتی واقعا ممنونم، اونها به من در گزارشی که برای هیئت مدیره می نوشیتم جدا کمک کردند."

مراقب حرکات جسمانی خود باشید
سعی کنید قوز نکنید و به دیوار کناری یا میز خود لم ندهید. پاهایتان را با یک فیگور مناسب از میز دور نگه دارید. با انرژی و اشتیاق کامل بر سر کار حاضر شوید و توانایی رویارویی با کلیه فشارهای کاری را در خود تقویت کنید.

2- تصور می کنند شما آماتور هستید

نحوه آداب و معاشرت خود را تغییر دهید
ادب و تواضع همه گیر می باشد. زمانی که شما با دیگران با احترام و ادب برخورد کنید؛ این امر کار را برای آنها مشکل می سازد که هر طور دلشان خواست بر روی شما قضاوت کنند، کارهایتان را به باد انتقاد بگیرند و در آخر به شما بی احترامی نمایند.

انتقاد پذیر باشید
زمانی که بازخوردهای اجتماعی رفتارهایتان را دریافت کردید؛ لازم به رنجش نیست. با روی باز از انتقادها استقبال کنید و به آن دسته ای که برایتان سازنده است گوش دهید چرا که نشانه ای از بلوغ، کمال و حرفه ای بودن شما هستند.

حرف دهان خود را مزه مزه کنید
برای اینکه توی دردسر نیفتید پیش از صحبت کردن به خوبی فکر کنید. بدون توجه به اینکه تا چه حد عصبانی هستید و یا اینکه کار دیگری تا چه اندازه نامرتب و پر اشکال است، خونسردی خودتان را حفظ کنید. مراقب حرف زدن خودتان باشید و دقت کنید که با چه کسی در حال صحبت کردن هستید.

به جزئیات دقت کنید
لباس های مرتب بر تن کنید و درست صحبت کنید. با خط مشی و زبان صنفی که در آن مشغول کار کردن هستید آشنایی پیدا کنید. برای جلسات رسمی آماده باشید و سعی کنید محل کارتان همیشه مرتب و سازمان یافته به نظر رسد.

3- تصور می کنند شما لوده ترین فرد هستید

دهان خود را ببندید
شما به دفتر خود می روید تا کار کنید نه اینکه جوک تعریف کنید و دیگران را بخندانید. بعد از کار ساعت ها وقت دارید تا با همکارانتان در رستوران بنشینید و مسخره بازی درآورید. زمانی که همکارانتان شما را تحت فشار قرار می دهند تا آنها را سرگرم کنید توجه آنها را به شخص دیگری جلب کنید. "من امروز مخم برای تعریف کردن چیزهای جالب کار نمکنه، چطوره تو امروز ما رو یک کمی بخندونی رامین." بدون اینکه کسی متوجه شود حواس آنها را از خودتان پرت کرده و شخص دیگری را مخاطب قرار دهید.

کمتر بخندید
خیلی خوب است که شما به عنوان یک مرد مهربان و خندان شناخته شوید اما هر چیز اندازه ای دارد. زمانی که جمعی از همکارانتان در کنار هم جمع شده اند و مشغول خندیدن هستند و تمام محدودیت ها را پشت سر گذاشته اند خیلی راحت به آنها بگویید که کارتان زیاد است و باید به کار باز گردید.

مرتب و منظم باشید
سعی کنید محل کارتان کاملا حرفه ای به نظر برسد. کاریکاتورهای مضحک را از روی کامپیوتر خود پاک کنید و سعی کنید تعداد جوک هایی را که برای دوستانتان forward   می کنید، به حداقل برسانید.

4- تصور می کنند شما فقط در فکر مهمانی رفتن هستید

اوضاع را آرام کنید
سعی کنید در مورد تجربیات خود در این زمینه با کسی گفتگو نکنید. اینکه تا چه ساعت از شب در بیرون از خانه می مانید و چه مقدار نوشیدنی میل می کنید چیزی نیست که همه باید در مورد آن بدانند. در ساعات کاری طوری برخورد نکنید که تصور شود به مهمانی آمده اید و به اصطلاح در خانه خاله به سر می برید.

جدی باشید
سعی کنید هیچ گاه دیرتر از زمان مقرر در سرکار خود حاضر نشوید مگر اینکه بخواهید دیگران از فعالیت های فوق برنامه تان باخبر شوند. به هرحال بهتر است همیشه گوش به زنگ باشید و نیروی خلاقیت خود را در زمینه های مختلف به کار گیرید.

5- تصور می کنند شما مشتاق به جنس مخالف هستید

با احتیاط عمل کنید
در مورد روابط جنسی خود لاف نزنید. بدون در نظر گرفتن اینکه تا چه حد دچار وسوسه شده اید سعی کنید هیچ گاه با همکاران، کارفرما، خدمه و ارباب رجوع بگو بخند راه نیندازید.

رفتار خود را باز بینی کنید
حرف های مربوط به مسائل جنسی را به زبان نیاورید، جوک های دارای چنین محتوایی را برای یکدیگر نفرستید و در زمان کار سایتهای پورنوگرافی را زیرورو نکید.

6- تصور می کنند شما همیشه تاخیر دارید

وقت شناس باشید
زودتر از خواب بلند شوید و جزء اولین کسانی باشید که وارد شرکت می شوند. با برنامه شغلی خود واقع بینانه برخورد کنید و زمان بیشتری به وجود آورید. اگر به طور مکرر از برنامه های زمانبندی شده عقب بمانید خیلی زرود از شما انتقاد خواهد شد. تاخیر به عنوان نوعی بی احترامی و بی برنامگی به شمار می رود.

از برنامه جلو باشید
یک لیست از کل کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و هر چند وقت یکبار آنرا از نو چک کنید. برای اطمینان بیشتر زمان بیشتری را برای انجام کارهای مختلف در نظر بگیرید. هیچ کاری را معوق نگذارید. اگر زمان خود را به خوبی مدیریت کنید به راحتی قادر خواهید بود که تمام پروژه هایتان را پیش از زمان تحویل به اتمام برسانید و اصلا مهم نیست که در طول مسیر ممکن است چه اتفاق های غیر منتظره ای رخ دهند.

7- تصور می کنند شما به اخلاقیات پایبند نیستید

درستکار باشید
به پیشنهادهایی که می دهید دقت کنید. هیچ موقع به همکاران خود این نظر را ندهید که نتیجه تحقیق فرد دیگر و یا ایده های دیگران را سرقت کنید. هر ادعایی که در مورد مسائل مختلف می کنید باید دارای منبع موثق و اثبات شده باشد.

درستی خود را ثابت کنید
از رهنمودهایی که شرکت برای کارمندهای خود در نظر گرفته پیروی کنید و هیچ گاه از دارایی های شرکت به نفع خود سوء استفاده نکنید. برای مثال تماس های تلفنی راه دور را با استفاده از تلفنی که در اختیارتان قرار داده اند و استفاده های غیر مجاز از دستگاه کپی موجود در شرکت.) خط مشی شرکت را در مورد دریافت کردن هدیه از مشتری ها و فروشنده ها به خوبی مطالعه کنید تا هیچ گونه شک و شبه های باقی نماند.

مسئول باشید
اگر اشتباهی از شما سر زد، آنرا بپذیرید. به جای اینکه بهانه جویی کرده و اشتباه را به گردن دیگران بیندازید مسئولیت کارها را به گردن بگیرید و در جبران آنها بکوشید.

درست تصمیم بگیرید
اگر از شما درخواست شد تا کاری را انجام دهید که به نظر خودتان درست نمی آمد و در نهایت تاثیرات منفی بر روی آینده شغلی تان داشت می توانید به راحتی از انجام آن سرباز زنید.

به انجمن های خیریه کمک کنید
در صندوق های صدقه پول بیندازید. پیشنهاد کنید که در شرکت یک گروهی تشکیل دهند و از آن طریق به نیازمندان و انجمن های خیریه کمک کنند و یا برای بانک های جمع آوری فراورده های غذایی برای نیازمندان غذاهای فاسد نشدنی جمع کنند.

8- تصور می کنند که شما در کارهای گروهی ضعیف ظاهر می شوید

برخوردی دوستانه از خود نشان دهید
اسم های افراد را یاد بگیرید و در روابط خود از آنها استفاده کنید. در مورد علایق و توانایی های شغلی همکارانتان اندکی بیشتر اطلاعات جمع آوری کنید.

به آنها اتکا کنید
از افکار شخصی دیگران کپی برداری نکنید تا هر کجا که لازم شد آنها را بعدا به نفع خود به اتمام برسانید. هر زمان که می توانستید به همکاران خود در انجام کارهایشان کمک کنید و پس از این که کاری با موفقیت انجام شد از آنها قدردانی و تشکر کنید. زمانی که مقامات بالا از زبان همکارانتان شنیدند که کار کردن با شما برایشان لذت بخش است شما خود به خود به یک رهبر تبدیل می شوید.

روی اهدافتان متمرکز شوید
چه دیدگاه همکاران نسبت به شما درست باشد چه اشتباه همین نظرها است که میتواند شما را به موفقیت نزدیک سازد و یا اینکه موجب شکست خوردن شما در زمینه شغلی گردد. از یکی از همکاران قابل اعتماد بپرسید که دیگران در مورد شما چه میگویند. این پرسش را می توانید با به جا آوردن مراتب از کارفرمای خود نیز بپرسید. شما می توانید انتقادات منفی را به نظرات مثبت تبدیل کنید. بسیاری از نظرات چند منظوره بوده و قابل تغییر می باشند. فقط باید به خاطر داشته باشید که نباید از آنها آزرده خاطر شوید.

تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود اصلا به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته اید بلکه فقط تلاش می کنید تا کسانی که با شما در حال کار کردن هستند دید روشن تری نسبت به شما پیدا کنند. پس لازم نیست که سعی در تغییر شخصیت خودتان داشته باشید. بی ریا و درستکار باقی بمانید و همواره نسبت به ارزش هایتان پایبند باشید. و اگر تمام تلاش هایتان به بن بست رسید با یک نیروی جدید در یک کارخانه دیگر شروع به کار کنید.

 

  "کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما در
عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن مـی رود؛ اگـــر بر روی این
مـوضـوع کـــمی دقیق تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری
انجام خواهید داد."

وارن بافت

در حیطه شغلی نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور
پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در عرض چند ثانیه
شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعـات بـی پـایه و اســاس آنچنان
صدماتی را به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد
قـابل جـبـران نـمی بـاشند. آیا می دانید دیدگاه همکارانتان
نسبت به شما چیست؟

کی؛ من؟

آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش یابی خدمه شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیات اخلاقی شما چیزهایی میگویند؟ زبان جسمانی انسان ها، و یا تغییر در لحن صحبت کردنشان زمانی که به آنها می پیوندید تغییر می کند؟ شاید هم اصلا اینطور نباشد و تنها تصور شما مبنی بر این اصل باشد.

اگر می خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که واقعا به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی آنها را تحلیل و بررسی نمایید.

شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه های آنها آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنها را نسبت به خودتان تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکات شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می دهد.

در این قسمت 8 تصور اشتباه که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به وجود آید به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان آورده ایم.

مراجعه به ادامه مطلب


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
اجازه دهید فرزندتان خودش دیپلم بگیرد نه شما!

 

مادر پسر بچه 6 ساله ای نزد روانپزشک می رود تا در مورد مشکلات رفتاری او صحبت کند، اما پدر کودک که فردی تحصیل کرده و در زمینه تحصیلی خود متخصص می باشد از حضور در این ملاقات سر باز می زند. وقتی روانپزشک علت را جویا می شود مادر کودک می گوید، او به روانشناسی و روانپزشکی اعتقاد ندارد.

عدم حضور موثر پدران در زمینه های مختلف زندگی کودکان به خصوص زمینه های رفتاری و عاطفی، یکی از مشکلاتی است که روانپزشکان معتقدند امروزه بسیار رایج گشته است.

 

بسیاری از پدرها حتی تمایلی به آگاه شدن از سلامت روانی کودکان خود نشان نمی دهند. مسلما احتمال پذیرش مشکل عاطفی فرزند برای افرادی که حتی تمایلی به بیان مشکلات عاطفی خود ندارند امری بسیار دشوارمی باشد. معمولاً پدرها نسبت به ابراز احساسات و عواطف خود گرایش کمتری نشان می دهند و ترجیح می دهند پدری قوی و متبحر باشند تا دلسوز و عاطفی.

 

با در نظر گرفتن این امر که مردها برای بر طرف کردن مشکلات عاطفی – روانی خود کمتر نزد روانشناسان می روند. کاملا منطقی است که باور نکنند فرزندانشان ممکن است از لحاظ عاطفی به کمک احتیاج داشته باشند. آنها معتقدند تمامی مسائل عاطفی – روانی با کنترل بر رفتار کودک بر طرف می شود و چنانچه آنها این توانایی را داشته باشند، کودکانشان نیز قادر به کنترل رفتار خود خواهند شد. به نظر بسیاری از پدران این مسائل نشات گرفته از بد رفتاری است نه مشکل عاطفی.

طی تحقیقی، از پدرها خواسته شد که پسر لجوجی را در نظر بگیرند که به هیچ وجه قادر به کنترل رفتارش نمی باشند و سرانجام بگوئید که آیا در این صورت حاضر به مراجعه به روانپزشک هستند یا خیر؟ اغلب آنها ابراز کردند که ما بیشتر نگران بدنامی های هستیم که بعد از مراجعه به رونپزشک به وجود می آید نه لجاجت! و عجیب آن که آنها گمان می کنند بدنامی تاثیر بسیاربدی روی آنها و کل خانواده بر جای می گذارد.

بررسی ها نشان می دهد، زمانی که پدران و مادران با فرزندان خود صرف می کنند به یک اندازه نیست، به همین دلیل اغلب پدرها کمتر می توانند خود را با پیشرفت ها و بلوغ روحی فرزندانشان هماهنگ کنند.

یکی از اساتید روانپزشکی در دانشگاه می گوید هر چند اخیراً پدران بیشتر در زندگی فرزندشان نقش ایفا می کنند، اما همچنان با مادران برابری ندارند. طبق تجربیات این استاد روانشناس ، مادران تقریباً همیشه می توانند بگویند که فرزندشان، حتی اگر اولین فرزند باشد، در چه مرحله روحی قرار دارد، اما پدرها هیچگاه قادر به انجام این امر نیستند.

کارشناسان معتقدند دسترسی پیدا کردن مستقیم به پدران ، بهترین راه برای شرکت دادن آنها در تمامی فعالیت های مربوط به کودکان است. آنها همچنین ابراز می کنند که مردان باید در مورد بیماری ها و پیچیدگی های روحی- روانی تعلیم ببینند. در این زمینه کوتاهی های بسیاری صورت گرفته که باید جبران شود. لازم به ذکر است که وضعیت اجتماعی – اقتصادی ، هیچ مشکلی در این زمینه ایجاد نمی کند. انسان از هر طبقه اجتماعی که باشد نسبت به پیشرفت اشتیاق نشان می دهد.

پدران تحصیل کرده به نوعی می دانند که باید به نحوی دراین ملاقات ها شرکت کنند، و اگر از پدری در سطح اقتصادی – اجتماعی پایین خواسته شود که در چنین ملاقات هایی حضور به هم برساند، چرا که به وجودشان نیاز هست آنها نیز از آنجایی که عاشق فرزندشان هستند، خواهند آمد.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

10 فایده لبخند زدن

1. لبخند جذابتان می کند.

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2? لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

3? لبخند مسری است.

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.

4? لبخند زدن استرس را از بین می برد.

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5? لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6? لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7? لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8? لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9? لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.

به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.

10? لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که “زندگی خوب پیش می رود”. پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.

پس….همیشه لبخند بزنید.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

قلب نیازمند آرامش و هارمونی است. احساسات منفی تنش هایی را در بدن ایجاد می کنند که به مرور افزایش یافته بصورت یک عمل منفی خود را نشان می دهند.

زبان قلب کودکان نیز احساسات آنهاست. وقتی به کودک می گویید : نه ، نمی توانی این را داشته باشی ` بدون آنکه علت این دستورتان را بیان کنید ، مجموعه ای از احساسات منفی را در وجود او شکل می دهید.

کودک واقعا خواستار آن است و با این عکس اعمل غیر منطقی شما مستاصل می شود ، آسیب می بیند ، و آنگاه عصبانی می شود زیرا او نمی تواند آنچه را می خواهد داشته باشد بدون آنکه دلیلش را بداند.

به مرور عصبانیت افزایش می یابد تا جائیکه واکنش خاصی را سبب می شود.

کودک در جهانی از سوالات و پاسخ ها زندگی می کند. وقتی جواب ` چرا ` هایش را بطور رضایتمندانه ای دریافت نمی کند حالت عدم تعادلی در او ایجاد می شود که احساسات را به یک قلمرو منفی می کشاند در حالیکه تعادل ، باعث گرایش احساسات به واکنش های مثبت می شود.

نقش والدین چیست؟

وظیفه والدین ، حفاظت از فرزندشان است نه آنکه با پرسیده می شود این است که چطور رفتار والدین باعث عکس العمل منفی شما شده است؟
آنگاه شما در میابید که باید واژه ها را طووری کنار هم قرار دهید تا گرایش شما به رفتارهای منفی دوران کودکی را بیان کند توانستید اینگونه رفتار کنید؟ آنگاه شما یاد می گیرید لغات را طوری کنار هم بگذارید تا احساسات منفی مختلف زمان کودکی تان را توضیح دهید. وقتی این موضوع روشن شد آنوقت مشاور می پرسد در موقعیت های مثبت چه احساسی داشتید.
برای اکثر افراد جلسات مشاوره چیزی نیست جز آنکه در می یابند والدینشان آنها را با احساسات و پاسخ های منفی پرورش داده اند.
واکنش طبیعی آنها تنفر از والدین است زیرا یاد نگرفته اند پاسخی مثبت و التیام بخش داشته باشند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا بهتر نیست والدین به فرزندانشان بیاموزند برای بیان احساساتشان طوری واژه ها را کنار هم قرار دهند که بعدها نیازی به مراجعه به مشاور نداشته باشند تا آنها را از اینکه باید در دوران کودکی چه چیز هایی را می آموختند آگاه سازد.
هر احساسی از یک فکر ناشی می شود و هر فکر احساسی را در پی دارد. می توانید حدس بزنید اگر والدین این واقعیت را درک نکنند.
مسلما آنها قادر به آموزش صحیح نخواهند بود و لذا به سبب رفتار منفی که با فرزندشان دارند ، شکل گیری احساسات منفی را در او موجب می شوند.

چطور والدین به فرزندشان می آموزند متعادل و مثبت باشد؟

 
به محض تولد فرزند ، والدین با نیاز ها و خواسته های او مواجه می شوند. وقتی کودک چیزی می خواهد مانند این است که سوالی می پرسد و اگر والدین توجهی به آن نکند و و پاسخ قانع کننده ای به کودک ندهند ، او را به یک حالت عدم تعادل و لذا منفی سوق می دهد.
این بر عهده والدین است که فرزند خود را در حالت متعالی تر و سالم تر احساسات مثبت نگه دارند. وقتی پدر و مادر با خونسردی علت کارشان را برای کودک توضیح نمی دهند ، عدم تعادل و احساس منفی را بر او تحمیل می کنند.
این عدم تعادل می تواند منجر به بیماری جسمی شود و یا بعدها او را بر صندلی اطاق مشاور می نشاند. در این زمان ، کودک آن روز ، به سرخوردگی دچار شده است.
همه احساسات سرخورده ای که با بی توجهی و عدم درک والدین مواجه شده اند ، روزی منجر به تردید درونی ، خشم غیر منتظره و سپس نفرت خواهند شد.
اگر نوجوانی یا بزرگسالی مجبور می شود به مشاور مراجعه کند به علت واکنش های منفی اوست و در این زمان در می یابد والدینش آغاز گر احساسات منفی در وجود او بوده اند.
این شخص دائما والدین خود را سرزنش می کند و آنها را مقصر می داند. در این حالت غلبه عملکرد مثبت بر آن برنامه ریزی منفی بسیار دشوار خواهد بود.

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

 

 


سوالات ارشد تا دکتری1391 
<>


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
  
چرا عشق های ابتدای آشنایی و ازدواج رنگ می بازند؟

چگونه باید این عشق را شعله ور نگاه داشت؟

شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می کندو خواب و خوراکمان را می گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می کند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد؛ ولی ما نمی توانیم فقط با استارت زدن و باک بدون بنزین حرکت کنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد:

مثلا پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس می گیرد، گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند یا عکس آنها را نشانشان داد؛ کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت هایی فعال می شود که مربوط به پاداش فوری است، همان قسمت هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می شود .

دو پژوهشگر دیگر به اسم های بارتل و ذکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند. همان نوع عشقی که  شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش باقی مانده و با مرور زمان زیاد هم شده است؛ عکس کارکرد مغزی این افراد نشان داد که فکر کردن به عشقشان قسمت هایی از مغز آنان را فعال می کند که مربوط به پاداش های بلند مدت است، همان قسمت هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقتان فکر می کنید یا موسیقی مورد علاقتان را گوش می دهید یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود .

نتیجه این پژوهش ها نشان می دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رومانتیک هم که دستمایه شعر و غزل و رمان و فیلم های زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست، اما قابل اتکا نیست. در عوض عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.

یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد، تا عشق افراد پایدار بماند؟

ابتدا نظریه ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صمیمیت و رفاقت بیشتری بین آنها به وجود می آید که می تواند ازدواج موفق را تضمین کند . اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی افتد . آقای استنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق ها، خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است، یعنی افراد در ابتدای ازدواج شباهت هایی با هم داشته اند، اما پس از ازدواج تغییر کرده اند . پس خیلی وقت ها مشکل اینجاست که آدم ها تغییر می کنند، اما با هم تغییر نمی کنند، در دو مسیر یا با سرعت های متفاوتی تغییر می کنند .

پس حالا این سوال پیش می آید که اگر شباهت های اولیه هم ضامن صمیمیت نیست، پس چه چیز می تواند صمیمت و رفاقت بلند مدت را بین زوج ها تضمین کند؟ پژوهش های زیادی نشان داده اند که هوش عاطفی یکی از مهم ترین عوامل ازدواج موفق است .

هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می کند وقتی دچار تعارض در احساساتمان می شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مسئله ای معمولی حلش کنیم، به احساساتمان آگاه باشیم، بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم، آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم، ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت نسبت به خودمان داشته باشیم؛ از طرف دیگر بتوانیم عواطف طرف مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آنها واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم .

این نوع هوش ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می گیرد و در میان تمام عوامل موثر موفقیت در ازدواج ، کلیدی ترین نقش را دارد.

بسیاری از روابط هنگامی که یکی از طرفین نیاز به اصلاحات را تشخیص داده ولی دیگری از همکاری سر باز  می زند، دچار بحران می شود؛ اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند، می توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود .




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

سوالات ارشد تا دکتری1391 
<>
 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

در موقعیت‌های مختلفی گاهی ناچار به انتقاد کردن از دیگران هستید. باید همه تلاش خود را به کار بندید تا انتقادتان سازنده باشد تا بر فرد موردنظر تاثیر بگذارد. در اینجا به راهکارهایی اشاره می‌کنیم که به شما کمک خواهد کرد. انتقاداتی ارائه کنید که نه آنقدر بی‌فایده و بیهوده باشد و نه باعث رنجش فرد مقابل شود ، اما در عوض تاثیرگذار بوده و باعث پیشرفت و اصلاح او شود.

خصوصیات شخصی فرد را نادیده بگیرید: اگر می‌خواهید انتقاد شما سازنده و تاثیرگذار باشد ،‌ باید تا می‌توانید از دخالت دادن خصوصیات شخصی فرد مورد نظر خودداری کنید. اگر بخواهید در انتقادتان صرفا به نقص‌های او اشاره کنید، تصور خواهد کرد قصد خوار کردن شخصیتش را دارید و توجهی به حرف‌ها و انتقادتان نخواهد کرد و علاوه بر این که از شما کینه به دل خواهد گرفت، به قول معروف انتقادتان را از یک گوش می‌گیرد و از گوشی دیگر بیرون می‌کند. با این که دشوار است اما باید تلاش کنید که تا می‌توانید شخصیت فرد را از کارش جدا کنید.

اگر در انتقادتان صرفا به نقص‌های او اشاره کنید ، تصور خواهد کرد قصد خوار کردن شخصیتش را دارید و توجهی به حرف‌ها و انتقادتان نخواهد کرد .

انتقاد خود را با بیانی مناسب مطرح کنید: استفاده از لغات و اصطلاحات مربوط به مطلب مورد نظر باعث تخصصی‌تر شدن آن خواهد شد. در این صورت می‌توان جدی‌ترین و مهم‌ترین انتقادها را به بهترین شکل بیان کرد. اگر جملات خود را با « به نظرم می‌آید که ...» یا « شاید من اشتباه می‌کنم، اما... » شروع کنید ، انتقادتان غیرمغرضانه‌تر و مودبانه‌‌تر به نظر خواهد رسید.

به واقعیات مستقیم اشاره کنید: فایده انتقاد سازنده در مستقیم و رک و راست ارائه کردن واقعیات است. هیچ چیز به اندازه نادرست بودن حقایق ارائه شده در انتقاد شما، آن را خراب نمی‌کند. یکی از بهترین‌ راه‌های گفتن حقایقی که با بحث نمی‌توان آن را مطرح کرد ، ‌از طریق انتقاد است. حقایق و واقعیات می‌توانند انتقاد شما را سازنده‌تر کند و به طرف مقابل اجازه نخواهد داد از زیر آن شانه خالی کند.

احساسات خود و طرف مقابل را تحت کنترل بگیرید: نباید اجازه دهید احساساتتان باعث بدنامی و بی‌اعتباری انتقادتان شود. علاوه بر این باید توجه تان به احساسات طرف مورد انتقاد نیز باشد تا باعث خجالت و رنجش او نشوید.

به این توجه کنید که چه می‌توان کرد، نه چه انجام شده: به فرصت‌هایی برای پیشرفت و اصلاح اشاره کنید و از بیان کمبود و نقصان‌ها بپرهیزید. مثبت جلوه دادن انتقادتان باعث خواهد شد که مودبانه‌تر و موثرتر به نظر آید. معمولا اگر به افراد راهکارهایی برای پیشرفت و اصلاح ارائه کنید تاثیر بیشتری بر آنها خواهد گذاشت تا این که فقط اشکالات کارشان را به آن ها گوشزد کنید.

فقط باید همیشه به خاطر داشته باشید انتقاداتی که بر پایه دلیل و برهان باشند ، کمتر مورد بحث قرار می‌گیرند.

خود را جای طرف مقابل بگذارید: خود را جای فرد موردنظر بگذارید و ببینید با شنیدن چنین انتقادی چه احساسی پیدا خواهید کرد. این در طبیعت انسان‌هاست که در برابر انتقادات حالت تدافعی بگیرند ، حتما خود شما نیز همین طور هستید.

به جای استفاده از نظرات شخصی از استدلال و منطق استفاده کنید: هر نوع انتقادی معمولا با یک مشکل مواجه است که می‌توانید آن را از بین ببرید. فقط باید همیشه به خاطر داشته باشید انتقاداتی که بر پایه دلیل و برهان باشند ، کمتر مورد بحث قرار می‌گیرند. دفاع در مقابل منطق و برهان برای همه دشوار است. پس به جای دخالت دادن نظرات شخصی خودتان بهتر است از دلایل عقلی استفاده کنید تا تاثیرگذارتر باشد.

برای جواب گرفتن باید فرصت بدهید: بهتر است بین طرح انتقادات خود کمی سکوت کنید تا فرد مقابل نیز فرصت دفاع از خود را پیدا کند. باید به او اجازه دهید برای کار خود توجیه بیاورد. این کار باعث می‌شود که او توجه بیشتری به انتقادات شما ابراز کند و دستپاچه نیز نشود.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

گریه

 


وقتی که احساسی همچون غم یا شادی مفرط داریم، اشکهایمان ناخودآگاه جاری می‌شود، اما این اشکها چرا و به چه هدفی جاری می‌شوند؟

 
یکی از دانشمندان و پژوهشگران زیست شناسی تکاملی در دانشگاه تل آویو اسرائیل به نام ارن هاسن، نظریه ی جدیدی در مورد ایجاد اشک و گریه کردن، ارائه کرده است. وی عنوان می‌کند :

“اشکها می‌توانند به عنوان علائمی جهت نشان دادن اینکه قدرت تحمل فرد پایین آمده، عمل کنند.”
ارن هاسن چنین می‌گوید “گریه کردن یکی از بزرگترین رفتارهاییست که افکار شما را نمایان می‌کند. تحلیل ها و بررسی های وی نشان می‌دهد که اشکها همزمان با تیره کردن بینائی، میزان تحمل و عملکردهای وابسته را کاهش می‌دهند. برای مثال تسلیم شدن، گریه برای درخواست کمک، و حتی در ابراز وابستگی متقابل.
اشکهایی که از روی احساسات جاری شوند تنها منحصر به انسان هستند. در گذشته، محققان می‌پنداشتند که گریه کردن مواد شیمیایی استرس زا را از بدن دور کرده یا احساس آرامش به انسان دست می‌دهد و همچنین باعث می‌شود نوزادان و کودکان مشکلات سلامتی خود را از این طریق بروز دهند.
 
اخیرا پروفسور هاسن متذکر شده است که وقتی اشکها بینائی را تیره می‌کنند، می‌توانند از بروز رفتارهای خشونت آمیز جلوگیری کنند. به عنوان مثال: اشکها آسیب پذیری فرد را نشان می‌دهند، یک استراتژی که دیگران را از لحاظ احساسی نسبت به شما صمیمی تر می‌کند.
پروفسور هاسن به اضافه می‌نماید “بوسیله گریه کردن و بویژه جاری شدن اشک می‌توان روابط شخصی را ساخت یا قوی تر نمود. برای مثال: شما می‌توانید نشان دهید که در برابر یک مهاجم تسلیم هستید بنابراین به طور بالقوه رحم و عطوفت را در یک فرد ظالم ایجاد می‌کنید یا می‌توانید از دیگران همدردی را جذب کرده یا شاید بتوانید مساعدت و یاری آنها را طلب کنید.
همچنین پروفسور هاسن معتقد است به وسیله بروز اشکهایتان در مقابل دیگران می‌توانید ابراز متقابلی از مقاومت های کاهش یافته داشته باشید و این بدین معنیست که با داشتن احساسات مشترک، از لحاظ عاطفی به یکدیگر پیوند خورده و صمیمیت خود را نشان دهید که این شیوه فقط مختص انسانهاست”.
البته پروفسور هاسن افزوده است که اثر این رفتار تکاملی همیشه بستگی به فردی دارد که هنگام گریه کردن در کنار شماست و معمولاً در مکان هایی مانند کار که باید به دور از احساسات بود، مؤثر نخواهد بود.
پروفسور هاسن تحقیقات خود را در مجله Evolutionary Psychology به تفصیل شرح داده است
.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
<      1   2   3   4   5   >>   >