بازدید امروز: 209
بازدید دیروز: 178
کل بازدیدها: 2232112 دختران و مادران - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

اگر شما فکر می کنید زندگی در زیر یک سقف با دختر نوجوانتان، شما را محق دریافت مدال افتخار خواهد کرد، شاید درست فکر می کنید. شمار شگفت آوری از دختران معقول،‌ دلسوز، خوش اخلاق، مؤدب و متشخص،‌ در دوران نوجوانی به این نتیجه می رسند که مادرانشان آنان را درک نکرده و برای خواسته هایشان اهمیتی قائل نیستند. این امری معمول است که زنان تمام یا بخشی از سالهای نوجوانی شان را لجباز و کنایه زن بوده و به خاطر دسته گل یا کارت تبریکی که در روز مادر به مادر خود هدیه داده اند، سرش منت بگذارند. البته بدون شک لحظاتی نیز وجود دارد که دختر نه چندان محبوب شما امواجی از صلح و آرامش را می پراکند و قلب و آغوشش را به سوی شما می گشاید.

به طور خلاصه، اگر انتظار دارید خصومت ها پایان یابد حتی ممکن است با انجام بعضی کارهای خوش آیند و زیبا امتیاز بدست آورید: یک آغوش باز، لحن مهربان صدا، توجه یا حتی یک عذرخواهی صادقانه و صمیمی بابت دعواهای گذشته. علاوه بر این، اگر دخترتان اخم کرده و بدخلقی می کند نشانه این است که می خواهد غرورش را جلوی شما حفظ کند.

هشدار: هر روز ورزش کنید، به طور منظم وقتی را برای آرام سازی ذهنتان اختصاص دهید، در آغوش یک دوست صمیمی گریه کنید، هر کاری را که می تواند نشانه توجه شما به خود در زمان های سخت باشد، انجام دهید.

درک کردن دختران نوجوان

واقعا" هیچ کس نمی داند چه چیز دختران نوجوان را به سمت رفتار نفرت انگیز با مادرانشان سوق می دهد. مادران بیش از حد به فکر کردن در مورد "چراها" می پردازند. اکثر اوقات آنها از خودشان احساس شرم می کنند. این قضیه می تواند به بسیاری از کارشناسانی که فعالانه در حال بررسی این مشکل هستند، کمک کند. آنها ممکن است پاسخ های واضحی نداشته باشند اما در پایان می توانید از دانستن اینکه تنها نیستید، احساس راحتی کنید.

یک تئوری می گوید، وقتی دخترها از نظر عاطفی و احساسی از مادرانشان طرد می شوند، لحظات بسیار سختی را سپری می کنند. چون پیوند مادر و دختر بسیار محکم و قوی است. البته این قضیه نیز درست است که ارتباط بین این دو، در طی سالها به خاطر تضادها یا خواسته های نابجا دچار مشکل می شود.

وقتی دختران نوجوان با مادران خود دعوا می کنند، ممکن است با خواسته های خود در کشمکش باشند تا همچنان در زیر چتر حمایتی و ایمن مادر خود باقی بمانند. این امری واضح است، دخترانی که در جلسات روان درمانی شرکت می کنند همانهایی هستند که در مورد رشد و بزرگ شدن خود نگران بوده و احساس ناراحتی و ترس می کنند.این دختران برای مستقل شدن بیشترین دعواها و مشاجره های خشن و تند را با مادرانشان دارند.

سؤال: دخترم می گوید من با او مثل یک بچه رفتار می کنم. کجای کار من اشتباه است؟

به نظر می رسد اگر شما با او در مورد مسائلی که بی شک بیشترین نگرانیها را در مورد آنها دارد و شما نیز اکثرا" از صحبت کردن در مورد آنها با او خودداری می کنید، از جمله عشق و دوست داشتن، داروها، مسائل جنسی و ... صحبت کنید. ممکن است بتوانید مقداری از گرما و صمیمیت را به روابطتان بازگردانید.

تئوری دیگر این است که دختران بسیاری از خیالپردازی های دوران کودکی و سالهای رشد خود را با سیندرلا، باربی و قهرمانهای دیگر می گذرانند. مادر در زندگی واقعی به دختران یادآوری می کند که آنها مراحل رشد خود را به سمت زن شدن طی می کنند، نه به سمت الهه زیبایی بودن.

آشکارسازی و برشمردن نقص ها و اشکالات مادران ممکن است موجبات ناراحتی و نارضایتی دختران را فراهم کند چرا که آنها کنکاش برای فهمیدن چیزهای ناگفته ای را که در آینده برایشان پیش می آید ، آغاز می کنند. علی رغم اینکه دختران از این قضایا سخت آشفته و خشمگین می شوند اما بالاخره با پذیرفتن نقص های مادرانشان، با خود کنار می آیند.

اگر تئوری سیندرلا درست باشد، در صورتی که فکر و ذکر دختر شما متوجه نقطه ضعف ها و کمبودهایش است، این نشانه سلامت اوست. علی رغم اینکه اهانت کردن، شرمسار یا کوچک کردن شما، از سوی دخترتان یا هر کس دیگری! برایتان غیر قابل پذیرش است. متأسفانه نمی توانید رفتار محترمانه را به دیگران تزریق کنید (دیگران را به داشتن رفتار محترمانه مجبور کنید). تلافی نیز در نوع خود خیلی به بهبود روابطتان کمک نخواهد کرد و ممکن است روابط را بدتر کند.

اگر دخترتان خیلی کج خلقی می کند، سعی کنید او را به اتاقش بفرستید. اما اگر او نرفت، باید برای خودتان مانعی ایجاد کنید. به او ناسزا نگفته و سرش داد نزنید. مثلا" می توانید به او بگویید: "نمی خواهم بیشتر از این چیزی بشنوم، به اتاقت برو!" باید به گونه ای رفتار کنید که نارضایتی خود را به او نشان دهید. شما می توانید یا حتی باید به او اجازه دهید که بفهمد منتظرید عذرخواهی کند.( به او فرصت درک این قضیه را بدهید که منتظرید از شما عذرخواهی کند). متأسفانه حتی اگر شما صریح برخورد کنید، دخترتان ممکن است همان رفتار ناخوش آیند را در یک ساعت، یک هفته یا یک ماه بعد، بار دیگر تکرار کند.

هشدار: مگر اینکه دلتان از سنگ ساخته شده باشد. در غیر این صورت در مقابل متلک گویی و رفتار مغرورانه دخترتان، از خود خواهید پرسید: آیا من این موجود غیر قابل تحمل را بزرگ کرده ام؟ آیا من کاری را اشتباه انجام داده ام؟ آیا من سزاوار چنین رفتاری هستم؟ قطعا" پاسخ مسلم تمامی این سؤالها "خیر" است.

تا زمانی که دختر شما بالغ می شود، شما باید به خودتان توجه داشته باشید. تا پایان این راه شما نباید به او اجازه دهید شما را مورد آماج نظرات خود در مورد وضع ظاهری،طرز لباس پوشیدن یا رفتارتان قرار دهد. سعی نکنید با استفاده از لحن صحبت کردن ، سازگاری با مدهای رایج در بین نوجوانان و یا تلاش برای بامزه و خودمانی بودن، از نظر دخترتان خوش آیند به نظر رسید.

تلاش برای تصویرسازی از خودتان در ذهن او، به هیچ کدام از شما و همینطور بهبود روابطتان کمک نخواهد کرد. شما باید نقش الگو را برای دخترتان بازی کنید اما نه به هر روشی.

به نیاز دختران برای تنها بودن با دوستانش احترام بگذارید و حرفهایی نزنید که او خجالت زده شود. وقتی در مورد او صحبت می کنید، ضمن اینکه پنهان کاری نمی کنید، دلیل وجود ندارد واقعیاتی که ممکن است او در جلوی دوستانش شرمنده شود، به زبان بیاورید. اگر دخترتان از اینکه دوستانش شما را ببینند، خجالت می کشد، این مشکل اوست نه مشکل شما. او باید خودش آن را حل کند. شما نیز متعاقبا" می توانید به او کمک کنید.

قدردانی از مادر

مادران وقتی دخترشان –که بسیار دوستش دارند- در طی دوران نوجوانی از آنها فاصله می گیرد، بسیار غمگین می شوند. دختران نوجوانی که از مادرشان فاصله می گیرند ممکن است ندانند در این دوران به راهنمایی یک زن کامل و باتجربه نیاز دارند. سالها بعد، بسیاری از زنان جوان افسوس می خورند که چرا در طی دوران نوجوانی، چنین نعمتی را از دست داده اند و از این تعجب می کنند که چرا فکر می کردند مادرشان می خواهد آنها را وادار کند تا بعضی از کارها را انجام دهند. آنها می پرسند. مادرم چطور توانست مرا تحمل کند؟ من با او خیلی بد برخورد کردم! چه مدت زمانی باید منتظر بمانم تا دوباره آن کلمات طلایی را بشنوم؟ این جملات که به طور مثال آورده شد مربوط به دخترانی است که قبل از اینکه خود تشکیل خانواده بدهند و مادران خود را ترک کنند، قدر مادرشان را بیشتر دانسته و از او تشکر می کنند. همچنانکه دختران بزرگتر شده و کامل تر می شوندف احترام و تحسین آنها نسبت به مادرشان، عمق بیشتری می یابد.

دختران در مورد مادران خود چه فکری می کنند؟‌

4 سالگی: مامانم همه چیز را می داند.

8 سالگی: مامان تقریبا" به اندازه معلم می داند!

10 سالگی: مامانم شاید بداند. از او خواهم پرسید.

12 سالگی: مادرم در مورد خیلی از چیزها اشتباه می کند.

14 سالگی: او زن مسنی است که خیلی از چیزها را نمی داند.

16 سالگی: او زنی است که نمی تواند مشکلات را حل کند!(برای حل مشکلات قوه ابتکار ندارد)

18 سالگی: آن زن پیر؟ او چه چیز را می داند؟ (او چیزی هم می داند؟)

25 سالگی: خب، مادرم ممکن است بداند. شاید از او بپرسم.

35 سالگی: قبل از اینکه تصمیم بگیرم از مادرم خواهم پرسید.

45 سالگی: منتظرم ببینم مادرم در این مورد چه می گوید. (نظر مادرم در این مورد چیست)

65 سالگی: فقط با مادرم می توانم در این مورد خیلی صحبت کنم.

آیا دختر شما دیدگاه مناسبی نداشته و مغرورانه از شما می خواهد به عنوان نزدیکانش، استثنائا" برایش سخت نگرفته و به او اطمینان دهید که در کشمکشها طرف او هستید تا بتواند خودش را پیدا کند. آیا شما از او می پرسید: "چه کاری می توانم برایت انجام دهم؟" یا برای اینکه دخترتان را متقاعد کنید به او می گویید چه چیزی برایش بهتر است. او در پاسخ خواهد گفت: "فقط تنهایم بگذار!"

باور کنید که اگر او هویتش را پنهان کند، می تواند با شما صمیمی تر و نزدیکتر باشد! این بدین معناست که او مسائل شخصی اش را با شما در میان نمی گذارد. شما می توانید از خانم مسن و عاقلی برای راهنمایی و اعتماد به نفس دادن به او، کمک بگیرید.

پسران و مادران

پسران تمایل دارند قدری بهتر از دختران با مادر خود ارتباط برقرار کنند اما متأسفانه در این مورد چیزی به زبان نمی آورند. در طی زمانی که دخترها پریشان بوده و جنجال راه می اندازند، پسرها بیشتر تمایل به گوشه گیری دارند. این کار برای آنها آسانتر است چرا که والدین به طور مثال به آنها بیشتر اجازه رفت و آمد آزادانه می دهند. وقتی تنش ها در خانه بالا می گیرد، پسران می توانند اعلام کنند می خواهند در منزل دوستشان بمانند و بدون آنکه به دعوا دامن زده و بحران بزرگی را ایجاد کنند، در را محکم بکوبند. اما اگر یک دختر تحت همان شرایط بخواهد به منزل دوستش برود والدینتش سعی می کنند جلوی رفتن او را بگیرند.

هشدار: پسرها از نظر عاطفی از مادرشان فاصله گرفته و در لاک خود فرو می روند. آنها گاهی اوقات نمی شنوند یا حتی برایشان مهم نیست که مادرشان در مقابل آنها موضع خاصی داشته و سعی می کند توجهشان را جلب کند. در این حالت مادر ممکن است احساس کند عمدا" نادیده گرفته شده و این عمل می تواند نقشش را کاملا" بی ثمر کند!

به عنوان یک قانون، پسرها به اندازه دخترها احساساتی نیستند و این قضیه باعث می شود برقراری ارتباط با مادرشان برای آنها سخت تر باشد. پسرها ممکن است تا هنگامی که خود را مستأصل نیابند، عصبانی نشوند. برای آنها یکی از سخت ترین لحظه ها زمانی است که بخواهند احساسات خود را در قالب کلمات بریزند.

وقتی در مقابل پسرتان قرار می گیرید و با او جدل می کنید، او را از خود دورتر می کنید. پسرتان نیز با سوراخ کردن دیوار یا شکستن وسایل به این ناکامی و سرخوردگی دامن می زند. اگر در میانه بحث او پاهایش را به زمین کوبیده و به سمت اتاقش یا بیرون از خانه می رود، تعجب نکنید!

وقتی پسران نوجوان کنترل احساسی خود را از دست می دهند، خطر اینکه به خود صدمه بزنند وجود دارد. آنها باید بیاموزند در این لحظه ها آنقدر قدم بزنند تا دوباره کنترل خود را بدست آورند. در این لحظات به دنبالشان نرفته و تلاش نکنید آنها را متوقف کنید. بهتر است در مواقعی که پسرتان کنترل احساسی اش را از دست می دهد به خواسته او مبنی بر تنها ماندن توجه کرده و هنگامی که آرامتر شد بار دیگر با او صحبت کنید.

هشدار: در پسران نوجوان انگیزه های جنسی بسیار قوی است و برقراری ارتباط نزدیک با هر زنی می تواند ماشه ای برای این احساسات جنسی باشد. وقتی پسرها با در آغوش گرفتن مادر، بوسه یا مهربانی او، احساساتشان بر انگیخته می شود، بسیار گیج و سردرگم شده و بی نهایت آشفته و نگران می شوند. به نیاز جسمی و فضای عاطفی پسرتان احترام بگذارید.

امر مهمی که برای پسران نوجوان نشانه رشد آنهاست، شناخت هویتشان به عنوان یک مرد است. ذهن بیشتر پسران به طور پنهانی به نگرانی هایی در مورد قدرت جنسی خود مشغول است. پسرانی که در سنین رشد، پدرانشان چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ عاطفی در کنارشان حضور ندارند، اغلب با کمبود الگوی مردانه مواجه می شوند. آنها ممکن است در مورد صفات مردانه از شخصیت هایی که در برنامه های تلویزیونی و یا فیلمها می بینند، الگو بگیرند. مردها معمولا" در نمایشنامه ها موجوداتی رند و فرومایه ، در فیلم های کمدی آدم هایی کودن و ابله و در هر دو این موارد عاشق پیشه تصویر می شوند.

اکثر پسران نوجوان سعی می کنند با مادر خود مانند مردانی که به خاطر جنسیتشان احساس برتری می کنند یا مانند قهرمانها رفتار کنند. همزمان با این حالت، نقش انسانهای که همه چیز را می دانند نیز بازی می کنند تا مادرشان را متقاعد کنند که احمق (نادان) نیستند.

پسران برای احساس مرد بودن تحت فشار بسیار زیادی هستند. آنها نگرانی های پنهانی را در مورد مردانگی خود و تواناییشان برای پذیرش تمام و کمال نقش مردانه، در دل دارند. در نتیجه پسران دوست دارند مانند مردها رفتار کرده و اغلب از بعد وجودی لطیف و زنانه خود می ترسند. مردها برای اینکه ضعیف یا مانند زن ها به نظر نرسند، احساساتشان را از دیگران پنهان کرده و آنها را با پاسخ های دندان شکن خود ساکت می کنند. این بدین معناست که آنها واقعا" می خواهند از مادرشان – کسی که او را ضعیف و ترسو می شناسند و به طور منحصر به فردی می تواند احساساتشان را برانگیزد- دوری کنند.

علاوه بر این، مادران با توقعی که از پسران خود جهت انجام کارهای روزمره خانگی دارند، به هویت مردانه آنها خدشه وارد می کنند. از آنجاییکه حساسیت و غرور مردانه پسران اجازه نمی دهد یک زن به آنها بگوید چه کاری را انجام دهند، ممکن است تعین تکلیف مادرشان را برای انجام کارهایی که باید در خانه انجام دهند، نپذیرند.

سعی کنید برای تسکین اضطراب های پسرتان به او فرصت دهید تا تواناییهایش را در محیط خانه بشناسد. به این وسیله او برای ایفای مناسب نقش پدر یا همسر در آینده، آماده می شود.

لیندا سونا ترجمه: سمیه صیادی فر

منبع: Everything a parenting a teenager book


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/5/13 توسط